6 نکته مدیریت افراد برای مدیرانی که تازه کار هستند
چه مدیر عامل، چه کارآموز یا مدیر جدید باشید، دانستن نحوه کار با دیگران بخش مهمی از موفقیت در هر شغلی است. خوشبختانه، مهارتهای مدیریت افراد – تسهیل مدیریت با نظارت و توسعه گزارشهای مستقیم شما میتواند آموخته شود، چه مدیری کم تجربه و چه مدیری با تجربهتر. و در حالی که تسلط بر این مهارتها معمولاً زمان میبرد، میتوانید مهارتهای مدیریت افراد خود را از همین الان بهبود ببخشید.
مدیریت افراد چیست؟
مدیریت افراد موضوع گسترده ای است که به معنای توسعه، سازماندهی، حل مشکل و رشد بخش کارمندان کسب و کار است. این مهارتها از توانایی میانجیگری در برخورد شخصیتی بین اعضای تیم تا ایجاد یک استراتژی مدیریت عملکرد مؤثر برای یک کسبوکار را شامل میشود.
مدیریت افراد با مدیریت عملکرد متفاوت است زیرا فراتر از ملاحظات کار کارکنان است و در عوض به طور گستردهتری بر رفاه کارکنان تمرکز میکند. در حالی که مدیریت عملکرد در مورد فرآیند مستمر تنظیم و ارزیابی پیشرفت کارکنان در برابر اهداف تعیین شده است، مدیریت افراد در مورد توانمندسازی کارکنان برای حل مشکلات و تعامل موثر با سایر اعضای تیم است.
شما می توانید با ایجاد تغییرات کوچک در طرز فکر و دیدگاه خود نسبت به مشکلات، مهارت های مدیریت افراد خود را تقویت کنید. نکات مدیریتی که در ادامه میآیند به شما کمک میکنند در مورد ترفندهایی که میتوانید فکر کنید
در فرآیند خود، مدیری مؤثرتر و موفق تر باشید.
-
مدیریت افراد با گوش دادن شروع می شود.
ما گوش دادن خوب را چیزی میدانیم که بین شروع و پایان یک مکالمه اتفاق میافتد: توجه، برقراری ارتباط چشمی، یادداشت برداری و انتظار برای پایان صحبت قبل از شروع صحبت. و اینها همه بخشهایی از مجموعه مهارت شنیداری هستند که باید تمرین کنید.
اما گوش دادن خوب برای نقش مدیریت ضروری است و قبل از اینکه بنشینید با یک کارمند صحبت کنید شروع می شود.
این بدان معناست که شما نمی توانید فرض کنید که یک کارمند به چه چیزی فکر می کند، مشکل او چیست، یا راه حل مشکل او چیست شما باید عقاید از پیش تعیین شده خود را کنار بگذارید، و باید از آنها بپرسید. حتی اگر آنها فکر می کنند علت یک مشکل واضح است، یک مدیر بزرگ به قصد درک هر چه بیشتر در مورد وضعیت گوش می دهد. آنها فقط با یک راه حل ممکن وارد نمی شوند. برای جلسات حاضر شوید، اما فکر نکنید که همه پاسخ ها را می دانید.
-
مشکلات شخصی را از مشکلات سازمانی جدا کنید.
کارمندان مشکلاتی خواهند داشت و شما باید به حل آنها کمک کنید. اما همه مشکلات یکسان ایجاد نمی شوند. علل ریشه ای مشکلات محل کار اغلب به دو دسته تقسیم می شوند: شخصی و سازمانی. آنها ممکن است هنگام صحبت با یک یا چند کارمند به همین شکل ظاهر شوند، اما درک تفاوت شما را از پاسخ نامتناسب نجات می دهد. به طور مشابه، برخورد با یک مشکل شخصی مانند یک مشکل سازمانی مانند بازسازی آشپزخانه شما برای تبدیل شدن به یک آشپز بهتر است.
مشکلات شخصی ممکن است:
- حجم کار فردی یک کارمند
- مشکل یک کارمند با فرآیند خود
- نارضایتی یک کارمند از اعضای تیم یا عملکردشان
- نارضایتی یک کارمند از کار به دلیل تمایل به تغییر پروژه ها
این مشکلات، زمانی که برای یک (یا چند) کارمند رخ میدهند، میتوانند با مهارتهای مدیریت افراد شما و بدون سازماندهی مجدد قابلتوجهی اصلاح شوند. از سوی دیگر، مشکلات سازمانی ریشه دوانده است و با حل مسئله مشکل یک کارمند قابل حل نیست.
مشکلات سازمانی ممکن است:
- تیم ها قادر به سازش با تقاضاهای حجم کار به طور جمعی نیستند
- مشکلات گردش کار که اغلب منجر به خطا یا تاخیر می شود
- خصومت بین اعضای تیم به دلیل عملکرد ضعیف کلی
- عدم کنترل کارکنان بر پروژه های کاری و مسیرهای شغلی
این مسائل ناشی از مشکلات ذاتی در سازمان شرکت است. مدیران باید از مهارتهای مدیریتی افراد خود برای درک مشکل سازمانی در پس مشکلات فوق استفاده کنند، در حالی که همچنان افراد مدیریت کنند تا سر کارمندان را بالاتر از آب نگه دارند تا مشکل واقعاً برطرف شود.
-
هدف هر کارمند را درک کنید.
برای برقراری ارتباط با کارکنان و همدلی با آنها، باید درک کنید که چه چیزی آنها را به سمت نقش خود می کشاند و چه لذتی را از کار خود می برند. یعنی هدفشون هدف بخش بزرگی از چیزی است که افراد را در کار راضی نگه میدارد و آنها را به سمت موفقیت و پیشرفت حرفهای سوق میدهد. دانستن اینکه چرا یک کارمند احساس می کند با نقش خود مرتبط است و چرا از آنها الهام گرفته شده است که یک مشارکت کننده فردی در کسب و کار باشد، به شما به عنوان یک مدیر کمک می کند تا بفهمید چگونه به آنها کمک کنید تا به نحوی موفق شوند که به نفع شرکت نیز باشد.
مردم میخواهند روی پروژههایی کار کنند که معتقدند میتوانند به خوبی انجام دهند، و وقتی به آنها فرصت داده میشود تا کاری را که به بهترین شکل انجام میدهند، انجام دهند، احساس میکنند که با کارشان ارتباط بیشتری دارند. مشخص کردن دقیقاً آنچه که یک کارمند در مورد نقش خود دوست دارد یا اینکه چرا آنها ممکن است برای ارتقاء تلاش کنند به شما این امکان را می دهد که راه حل ها را به گونه ای چارچوب بندی کنید که به کارمندان کمک کند دیدگاهی در مورد زمینه بزرگتر خود در تجارت پیدا کنند.
-
ستایش و انتقاد را عاقلانه متعادل کنید.
اگرچه ممکن است تحسین کردن آسان تر از انتقاد به نظر برسد، اما مطالعات نشان می دهد که نظریه در مورد محل کار تاثیری ندارد. یک نظرسنجی نشان داد که 44 درصد از مدیران گفتند که بازگو بازخورد منفی استرس زا است، اما 40 درصد تکان دهنده از همان گروه هرگز تقویت مثبت ندادند.
کارمندان برای پیشرفت نیاز به تعادلی بین ستایش و انتقاد دارند. اگر فقط کار خوب را تحسین کنید، به عنوان آدم کاهی دیده میشوید که به رشد کارمندان کمک نمی کند. اما اگر فقط انتقادات را به اشتراک بگذارید، کارمندان شما بداخلاق و بی روح خواهند شد.
-
همیشه این سوال باز را از کارمندان بپرسید.
هر چیزی که در ذهنشان است بزرگترین چالش های آنها ابتدا ظاهر می شود. این می تواند به کارمندان فرصتی برای درخواست کمک بدهد به جای اینکه منتظر یک جلسه بزرگ باشند که در آن سعی کنید و از همه اوج و فرودهای آنها عبور کنید. همچنین شما را در جریان توسعه کارمندان و کار آنها قرار می دهد بدون اینکه آنها احساس کنند شما در حال مدیریت خرد هستید.
شاید مهمتر از همه، این نکته موفقیت یک راه آسان برای ایجاد اعتماد با کارمندان و مدیریت بهتر باشد. این نشان می دهد که شما اهمیت می دهید و می خواهید در مورد مشکلات آنها بدانید، حتی اگر به صراحت در دستور کار نباشد. مدیریت افراد بر روابط بین فردی متکی است و ایجاد آنها از هر جلسه راهی عالی برای برقراری ارتباط است.
-
زمانی که هیچ مشکلی وجود ندارد بررسی کنید.
خوشبختانه، مدیران این قدرت را دارند که از قرار دادن کارمند خود در موقعیت استرس زا با بررسی زمانی که هیچ مشکلی وجود ندارد، جلوگیری کنند. جلسات منظم انتظارات ارتباطی را ایجاد میکند و فضای آسانی را برای کارمندان فراهم میکند تا زمانی که اوضاع سخت میشود به آن مراجعه کنند.
خط پایانی: همه چیز را به شانس واگذار نکنید
در جایی که مدیران خوب در صورت نیاز وارد عمل میشوند تا تیمها را فعال نگه دارند و کارمندان را با انگیزه نگه دارند، مدیران عالی پیشگیرانه هستند و با نیازهای محل کار خود هماهنگ هستند. کارمندان قرار نیست به طور جادویی همه اختلافات خود را حل کنند و مسیر عالی خود را برای پیشرفت برای دستیابی به اهداف شغلی خود بیابند! وظیفه شما این است که آنها را به آنجا برسانید. این نکات مدیریتی به شما کمک میکند تا در ایجاد تعادل بین طرف کسبوکار، فعال باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.